تمزها

تهمت - در کار عشق ما همیشه اما بود ...
در کار عشق ما همیشه اما بود ...
 



در قیامت، عابدی را دوزخش انداختند!
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند!

داد میزد خوانده ام هفتاد سال هر شب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز و نیاز!!

یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه‌ات؟
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات

گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی

آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو


[ سه شنبه 95/12/3 ] [ 1:4 عصر ] [ محمود گودرزی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 169102

تمزها